یکِ یکِ یک

قطاری که تهویه اش مشکل دارد، برق رستورانش قطع است، مانیتورهایش خراب اند و دستشویی اش آب ندارد چطور اسمش خودش را گذاشته قطار درجه یک؟
پی نوشت: هی می خواهم غر نزنم ها، نمی شود!

12 نظر برای “یکِ یکِ یک

  1. سلام.
    این رفت و برگشت اهواز ، چه پروژه ای شد ؟ هواپیما با بلیط چارتر …. قطار درجه یک با امکانات در حد قطار درجه هزار و یک….!!!!
    راستی… انتخاب واحد که اینترنتی بود…

  2. اصولا هیچ کدوم از ما علاقه ای به غر زدن نداریم ولی نمی گذارن که یک لحظه آرامش داشته باشیم . همیشه چیزی هست که اعصاب آدم رو خرد کنه

  3. راستی رفیق لینک تئاترت خیلی وقته که آپ دیت نشده … تهرانی یا برگشتی اهواز ؟

  4. من حاضرم پیاده برم از این شهر به اون شهر ولی سوار قطار و اتوبوس نشم.چهار سال رفت و آمد از اراک به تهران و بالعکس خیلی زیادی خوش گذشت،به اندازه ی یک کمردرد همیشگی!

  5. اگه حوصله داشتی برو مرغ دریایی رو ببین . اجرای خوبیه … البته زمانش شاید بعد از شروع ماه رمضون خیلی خوب نباشه (از 7 تا 10 شب) ولی بعد از پرده دوم یه آنتراکت بیست دقیقه ای داره

  6. سلام.
    این وبلاگی که امیر معرفی کرده متعلقه به استاد ادبیات مامانم توی اهواز….اهوازیه ها….
    شعرهای بعضا عجیبی داره.من مجموعه شعر » منازعه در پیراهن » رو ازش خوندم.توی شعرهاش تماما از کلمات امروزی مثل تلویزیون و یخچال و …. استفاده م کنه.به نظر من باید سلیقۀ خاصی داشته باشی که از شعرهاش خوشت بیاد.


    مسعود: بله، بهزاد خواجات رو خوب می شناسم. استاد خود من هم توی دانشگاه بوده. گاهگاهی رشد هم میاد.

برای امیر پاسخی بگذارید لغو پاسخ