ترانه بازی- من و تو

درگیرش شده ام، این چند روز مدام گوش داده ام و زمزمه اش کرده ام؛ ترانه ی من و تو درست آنجایی که می خواند:

نشستیم خیلی شب ها قصه گفتیم از قدیما

یه عمره وعده ها افتاده از امشب به فردا

.

.

گل های سرخمون پوسیده موندن توی باغچه

دیگه افتاده از کار ساعت پیر رو طاقچه

گل های قالی رنگ زرد پاییزی گرفتن

اونام خسته شدن از حرف هر روز تو و من

.

.

اردلان سرفراز درباره ی این ترانه می نویسد: «بارها از خودم پرسیده بودم اگر عاشقان نامدارِ تاریخ به هم رسیده بودند، آیا باز هم همان گونه عاشق می ماندند؟»
.
.
ترانه من و تو با صدای گوگوش بشنوید و خاطره بازی کنید: [اینجا].

صدای مهر؛ برخوردِ نزدیک با محمدرضا شجریان در چلچراغ

متنِ کاملِ گفت‏ وگوی چلچراغ با محمدرضا شجریان [این‏جا]، خیلی دقیق نمی‏ دانم که مصاحبه را کدام یکی از بر و بچه هایِ چلچراغ انجام داده است و البته پیش‏نهاد می‏ کنم که مجله را هم حتما بخرید، چون به غیر از این گفت ‏و‏گو با یک پرونده‏ ی پر و پیمان درباره‏ ی استاد شجریان روبه ‏رو می‏شوید. فقط به عادتِ همیشه اسکناسِ هزار تومانی را به آقایِ روزنامه فروش ندهید، قبل‏ اش یک نگاهی هم به بالایِ جلد بی اندازید، چلچراغ این بار استثنا هزار و پانصد تومان قیمت دارد.

کی فکرشو می‏کرد؟

همان وقتی که تازه دمویِ آلبوم ساعتِ بیست و پنج شب، آلبومِ جدیدِ رضا یزدانی بیرون آمده بود و بین ترانه سراها خبری از اسمِ یغما گلرویی نبود، به خاطرِ تجربه هایِ موفقِ قبلی این دو آدم این ماجرا کمی عجیب می ‏آمد، من با خودم فکر می‏ کردم شاید یزدانی تویِ این آلبوم خواسته فضایِ کاری‏ اش را عوض کند یا مثلا تجربه هایِ تازه‏ تری با ترانه سرا هایِ دیگری هم داشته باشد.

اما اگر فقط یک‏بار ترانه هایِ یغما گلرویی را خوانده و شنیده باشید، همان بارِ اولِ شنیدنِ ترانه‏ ی کوچه ملی با صدایِ رضا یزدانی از شباهتِ زیادِ آن با فضایِ کارهایِ یغما شوکه می ‏شوید. از این‏جا به بعد را دیگر باید خودتان بفهمید که این که رویِ کاورِ آلبوم که به شدت هم سردستی طراحی شده و اصلا در حد و اندازه‏ هایِ خودِ کار نیست، چهار ترانه ‏ی کوچه ملی، حس تاریخ، کی فکرشو می‏ کرد؟ و پیکان با رنگِ سبز مشخص شده‏ اند، این که جلویِ اسم آهنگ‏ها نامِ ترانه سراها نوشته نشده و این که گوشه‏ ی کاور با فونتِ درشت از یغما گلرویی تشکر شده معنایش این است که یغما و البته خیلی ترانه سرا هایِ دیگر به خاطرِ فروختن اثرشان به چند تا خواننده‏ ی آن ور آبی یا به خاطرِ مواضعِ سیاسیِ شان با ارشاد مشکل دارند و ممنوع الفعالیت اند و یا نیاید اسم‏ شان پایِ کارِ شان بخورد یا کارِ شان را با اسم مستعار عرضه کنند؛ همین یکی دو ماهِ پیش اسم روزبه بمانی پایِ ترانه هایِ آلبوم خشایار اعتمادی تبدیل شده بود به بهزاد بمانی و یک عده مانده بودند که این ترانه سرایِ ناشناس که انصافا ترانه هایِ بدی هم نگفته از کجا سروکله‏ اش پیدا شده است.

و البته این‏جا ایران است و همه اجازه دارند درباره ‏ی افکار و عقاید و اندیشه هایِ شما تصمیم بگیرند و ما هم باید باور کنیم که ترانه هایِ این آلبوم را یغما گلروییِ «لاله زار» و «نقاب» و «تصور کن» نگفته، من که باور نکردم، شما هم باور نکنید.

+ یادداشت یغما گلرویی برای رضا یزدانی [این‏جا] + ترانه کوچه ملی [این‏جا].

نام پست را از یکی از ترانه هایِ آلبوم گرفته ‏ام.