چند تکه از کودکیِ من یا ای هفت سالگی

1.

2.

3.

4.

5.

6.

7.

پی نوشت: این یکی از آن پست هایی بود که در جریانِ انتقال از بلاگفا به وردپرس منتقل نشده بود. درست که از آن روز به بعد این تکه ها یک گوشه ی انباری جا خوش کرده اند، اما آدم تکه هایِ کودکی اش را گم نمی کند که، هر از گاهی تکرارشان هم می کند. گفتم شاید بد نباشد این جا هم تکرارش کنم.

داشتیم رویا می بافتیم

تویِ اتاقت باید یک میز داشته باشی که فقط مالِ خودت باشد، جایش کنار پنجره باشد. پنجره ی دو لنگه ی بزرگ با پرده هایی که هر روز اولِ صبح کنارشان بزنی و خیابان روبرو را تماشا کنی. رویِ میزت جامدادی داشته باشی، استوانه ای باشد، استوانه هایِ کوچک و بزرگ، کوتاه و بلند، پهن و باریک که به هم چسبیده اند، رنگی هم باشد جامدادی ات، سبز یا زرد. بعد تویِ یکی از استوانه ها مدادهایت را که هر روز اولِ صبح با مداد تراشِ آبی رومیزی می تراشی شان بگذاری، توی یکی خودکارهایت را که عادت داری فقط با یکی شان می نویسی تا جوهرش تمام شود و بعد سراغِ بعدی ها بروی بگذاری، توی یکی دیگر روان نویس هایِ رنگی ات را و توی آن استوانه های پهنِ کوچک که عینهو کفِ پایِ بچه اژدها است پاک کن و مداد تراشت را که باید حتما از آن مداد تراش آهنی های اصلِ آلمانی باشد.

یک لیوان هم رویِ میزت داشته باشی که یک دسته ی بلند داشته باشد، عصرها که می آیی خانه تویش شیر کاکائویِ داغ بخوری با دونات هاییِ که سر راهت از کافه دونات گرفته ای، با اسمارتیزهایِ رنگی کوچولویِ رویش. یک گوشه ی میزت چند تا از این دفترها با یک دسته کاغذِ کاهی داشته باشی که پر از طرح و قصه و ایده ی ناتمام اند، از این سطل هایِ رنگی مخصوص کاغذ باطله هم زیر میزت باشد که هر از گاهی کاغذ ها را مچاله کنی با خشم از این که چرا کلمه ها با تو راه نمی آیند پرت کنی تویِ سطل.

یک دانه ماشین تحریر هم داشته باشی روی میز، هر از گاهی کلیدهایش را فشار بدهی، دیگر کاری نداشته باشی با ماشین تحریر، فقط باشد محضِ دلخوشی تو.

* عکس از سرچ گوگلی

Labello

این تیوپ های مخصوصِ چرب کردنِ لب Labello برای من که معمولا با مشکل خشکی و ترکِ لب مواجه هستم یک همراه همیشگی است و معمولا یکی از محصولاتش توی جیب یا گوشه ی کیفم پیدا می شود. ظاهرا این کمپانی اخیرا صد سال شده و شکل بسته بندی و تیوپِ نحصولاتش را هم تغییر داده است. گفتیم ما هم به مناسبت صد ساله شدن یادی از این همراه همیشگی و دوایِ دردمان بکنیم.
حالا شما هم این جوری نگاه نکنید که توی این وبلاگ چه جای نوشتن درباره ی Labello است؟ بالاخره دنیا دنیای برندها، عرضه و تقاضا و داد و ستد است. نمی شود که همیشه فقط سرویس و خدمات بگیری که و از آنجایی که هر عرضه ای تقاضای خودش را هم بوجود می آورد، بالاخره یک بار هم باید خدمات بدهی.

labello2

+ عکس را از سرچ گوگل پیدا کرده ام.