رگ

یاسمن شکرگزار تویِ مقدمه‏یِ اولین مجموعه داستانش نوشته که داستان نویسی را از سال 83 کمی جدی و کمی شوخی شروع کرده و حالا دیگر عمده فعالیت‏هایش را داستان نویسی، نمایشنامه نویسی و فعالیت در عرصه دوبلاژ تشکیل می‏دهد که خیلی هم جدی شده‏اند. هر نُه داستانِ این مجموعه هم همین ویژگیِ جدی و شوخی را دارند؛ یک جایی مثلِ داستانِ «عقیم» آن‏قدر فضایِ داستان خشن می‏شود که منِ خواننده منتظرم نویسنده وسطِ داستان یکدفعه بیاید لبخند بزند، بگوید: «خواننده‏ی عزیزم باور که نکردی؟ داشتم باهات شوخی می‏کردم.» اما نویسنده تو را همراهِ خودش تا پایانِ داستان می‏کشاند، و وقتی مردِ داستان گوشت هایِ تکه تکه شده‏ی تنِ زنش را تویِ پیاده‏رو می‏چیند آن‏قدر غافلگیرت می‏کند که تو مجبور می‏شوی همه چیز را جدی بگیری.

اسمِ مجموعه داستان «رگ» را می‏شود گذاشت کتابِ آدم‏هایِ بیمار؛ آدم‏های داستان‏هایِ این مجموعه تن و روح و روانِ بیماری دارند، درگیر رابطه هایی اند که شکل نگرفته رها شده‏اند و عقده‏های فرو خورده‏ و هوس هایی دارند که نمی‏توانند در مقابلش مقاومت کنند. مردِ داستانِ «قطره‏های آب» لکنتِ زبان دارد و نمی‏تواند در مقابلِ وسوسه‏ی چوب زدنِ زاغ سیاهِ دخترِ تنهایِ خانه‏ی روبرویی مقاومت کند، مردِ داستانِ «عقیم» که قصاب هم هست با دیدنِ کپلِ گاو یادِ کپلِ درشت و پر گوشتِ زنش می‏افتد و با شنیدنِ خبرِ حاملگیِ زنش شکِ خیانت زن به جانش می‏افتد، زنِ داستانِ «چه کسی از ویرجینیا وولف می‏ترسد؟» تویِ تنهایی‏اش از در و دیوار صداهایی می‏شنود که به گوشِ هیچ‏کس نمی‏رسند و مرد داستانِ «کلاغ‏ها» با دیدنِ دختر و پسری در خیابان به یادِ مانلی، دوستِ دختر از دست رفته‏اش می افتد.

حالا دیگر با خودتان است که مجموعه داستان «رگ» را بخوانید و تا مدت‏ها درگیرِ جهانِ داستانیِ عجیب و غریبِ یاسمن شکرگزار بشوید.

«رگ- یاسمن شکرگزار- نشر چشمه- 80صفحه- هزار و هشتصد تومان»

مجموعه داستانِ تازه؟