12 نظر برای “برایِ خستگیِ روزهایِ کوتاهِ ماهِ آخر از یک سالِ عجیب”
کاش می شد روزای کوتاه آخر این سال غریب! رو اینجور شیرین تموم کرد…
برای بی سرزمین ها این روزا فقط اول یه سال دیگه است که مال اونا نیست و باید همینجور غریبانه اسفند ماه رو که فقط یه نامِ براشون، بو بکشن…
کاش می شد روزای کوتاه آخر این سال غریب! رو اینجور شیرین تموم کرد…
برای بی سرزمین ها این روزا فقط اول یه سال دیگه است که مال اونا نیست و باید همینجور غریبانه اسفند ماه رو که فقط یه نامِ براشون، بو بکشن…
عکست خیلییییییییییییییی خوشمزه ست . خستگی ِ یک عمر رو در می کنه .
دستتون درد نكنه خستگيمون در رفت اساسي
عاشق این ماه اخرم.که هی ادم توش بدو بدو میکند
اممممم چقدر هوس برانگیز.
خوبه.كلا ادم خودشو باي نحو تحويل بگيره خوبه.خوشم اومد.بعيد تازه يادم انداختي كه يه كم حواسم به خودم باشه
دلم خواست
واااااااااااای چه خوشمزه و پرکالری . هوس کردم بخورم ها . اومدی اهواز مهمون من خودم هم میخورم . 😉
😉
ماه دوست داشتنی و نوشیدنی دوست داشتنی
آقا مسعود عزیز عکستون پر از حرفه آرامش زیادی داره و بخاطرش ازتون ممنونم داشتم در مورد آلیس زیبولد مطلب میدیدم که وب شما رو دیدم.
خواهش می کنم… آلیس زیبولد همون نویسنده ی استخوان های دوست داشتنی دیگه؟